کد مطلب:314163 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:190

به شوهرت بگو: یا ابوالفضل مسلمانها شریک شود
آقای حاج جواد افشار، معروف به «حاج افشار»، مرقوم داشته اند:

7. حدود سی سال قبل از یكی از آقایان منبری تهران برای یكی از آقایان منبری قم



[ صفحه 593]



ماجرایی را درباره ی كرامت و عنایت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نقل كرده بود كه از آن برمی آمد افراد مختلف، چه مسلمان باشند و چه خارج از دین اسلام، چه مسیحی باشند و چه یهودی و یا سایر ادیان، چنانچه از آن حضرت چیزی را بخواهند حضرت به آنان توجه خواهد نمود. ماجرای مزبور از این قرار بود. آقای منبری تهران می گوید:

یك روز عصر از روضه برمی گشتم، گذارم به ده متری ارامنه افتاد. خانمی ارمنی را دیدم كه جلوی درب منزل نشسته بود. وقتی كه نظرش به من افتاد بلند شد سلام كرد و گفت: آقا، یك روضه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برای من می خوانی؟ گفتم: آری، می خوانم. مرا به داخل منزل راهنمایی كرد. وارد اطاق شده روی صندلی نشستم و شروع به خواندن روضه كردم. آن خانم رفت درب حیاط، جای خودش نشست. روضه را تمام كردم و بیرون آمدم. آن زن گفت: فردا هم بیایید و روضه بخوانید. گفتم: می آیم. فردا رفتم و به همان ترتیب روضه خواندم و بیرون آمدم. باز گفت: فردا بیا. فردا مجددا آمدم، روضه را خواندم و بیرون آمدم، وی پاكتی به من داد.

قدری كه از خانه دور شدم، پاكت را باز كردم، دیدم چهارده تومان و پنج ریال در پاكت گذاشته است. تعجب كردم و با خود گفتم كه، اگر می خواست روضه ای پنج تومان به من بدهد قاعدتا پانزده تومان می بایست بدهد و اگر هم روضه ای چهار تومان در نظر داشت، باز 12 تومان می شد. پس این پنج ریالی یك امایی دارد. روز بعد با وجود اینكه راهم از آن طرف نبود، برای اینكه معمای پنج ریالی را بفهمم، از آن محل رد شدم. دیدم آن خانم همانجا درب منزلش نشسته است. نزد او رفتم و گفتم: خانم، سؤالی از شما دارم، فكر نكنید می خواهم بگویم پول كم داده اید، چون رویه ی ما روضه خوانها این است كه پول هر روضه را 5 ریال یا 4 ریال یا 3 ریال می دهند شما 14 تومان و 5 ریال به من دادید. می خواهم علتش را بدانم.

گفت: شوهر من سر هر كاری می رفت دو ماه یا سه ماه كار می كرد و سپس جوابش می كردند، لذا چند ماه بیكار می شد تا دوباره كاری به دست می آورد، باز



[ صفحه 594]



می رفت سر كار و مجددا به زودی جوابش می كردند. همیشه گرفتار بودیم و زندگی بدی داشتیم. تا اینكه یك روز به یكی از دوستان كه خانم مسلمانی است، شرح زندگیم را گفتم و اظهار داشتم كه دیگر خسته شده ام، نمی دانم چكار كنم تا از این بدبختی نجات پیدا كنم. آن خانم مسلمان به من گفت: به شوهر بگو این دفعه كه كاری گیر آورد و سر كار رفت، با حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ما مسلمانها شریك شود، ان شاءالله دیگر جوابش نمی كنند. شب ماجرا را به شوهرم گفتم و پیغام آن خانم مسلمان را به او رساندم كه هر موقع سر كار رفتی با حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مسلمانها شریك شو و افزودم كه: بیا، این پیشنهاد را قبول كن و هر وقت كاری گرفتی با حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شریك مشو.

شوهرم قبول كرد. پس از چند روز كاری گیرش آمد و رفت سر كار و با حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پیمان شراكت بست.

حالا مدت یك سال است كه كار می كند. در این مدت، مخارج ضروری زندگی را انجام داده، برای بچه ها و خودمان لباس خریده ایم و... با این حال، در آخر سال 29 تومان اضافه آورده ایم كه 5 / 14 تومان آن سهم خودمان، و نیم دیگر آن سهم حضرت ابوالفضل علیه السلام است. نمی دانستیم چكار كنیم و سهم آن حضرت علیه السلام را به چه كسی بدهیم، تا اینكه چشمم به شما خورد، یادم آمد كه مسلمانها روضه ی ابوالفضل العباس علیه السلام می خوانند، این بود كه به شما گفتم بیایید سه روز روضه بخوانید.